بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
درحالیكه روانپزشكان در تشخیص اختلالات روانی كمتر به علتهای جسمانی میپردازند، در بسیاری از موارد علل فیزیكی ریشه مشكلات روانی هستند.
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارندپزشكی و سلامتعلمیدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۰مطالعه 7 دقیقهمریم صفدریتبلیغاتتبلیغاتتبلیغاتدرحالیكه روانپزشكان در تشخیص اختلالات روانی كمتر به علتهای جسمانی میپردازند، در بسیاری از موارد علل فیزیكی ریشه مشكلات روانی هستند .
تبلیغاتتیكهای جسیكا هیوستون زمانی شروع شد كه فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینكه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشكان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیك تاك میكند .
جسیكا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد كه براثر عفونت باكتریایی استرپتوكوك بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودكار كودكان مرتبط با عفونتهای استرپتوكوك (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود كرد .
خانم هیوستون تنها فردی نیست كه دچار اختلال عملكردی در مغز است كه با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فكری-عملی، تیك، اضطراب و حتی روانپریشی شوند .
اختلالات التهابی و متابولیكی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشكان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند. بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد كه درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند .
بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودكننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از كودكان مبتلا به اختلال وسواس فكری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند .
درك عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.عفونتها میتوانند موجب اختلال وسواس، تیك، اضطراب و حتی روانپریشی شونداز دیرباز، رشته روانپزشكی بهجای اینكه بر علل زمینهای متمركز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمركز بوده است .
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یكدستشدن تشخیصها كمك كرده است، بدون درنظر گرفتن مكانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میكند .
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میكنند كه آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شكلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممكن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نكنیم .
این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شركتكننده در كارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراكات كم و اختلافات زیاد میان شركتكنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نكنند.تلاشهای پیشین برای یافتن مكانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است .
در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی كرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید كه ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند .
اما این ایده درنهایت شكست خورد و بیشتر ژنهای كشفشده اثرات كوچكی داشتند. ژنها گرچه ممكن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشكی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسكیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیكی 22q11 .
2 ایجاد شوند كه در آن بخشی از كروموزوم ۲۲ حذف شده است.در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشكی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای كلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود .
این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد كند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود .
مطالعات انجامشده روی بیمارانی كه اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهكننده به مغز را نیز داشتند.بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فكری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود .
این وضعیت در PANDAS دوران كودكی مشاهده میشود كه خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف كوتاه كردن چمنهای حیاط خانه خود كرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد .
پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.اخیراً، بلیندا لنوكس، مدیر گروه روانپزشكی دانشگاه آكسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است .
او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا كرده است كه عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد كنند .
همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی كه دسترسی به مغز را كنترل میكند) عبور كنند. او فرض میكند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میكنند و ازطریق اتصال به هیپوكامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند .
مطالعات نشان دادهاند برخی از بیماران دارای علائم روانی یا نقایص شناختی دچار نوعی بیماری خودایمنی هستنددكتر لنوكس میگوید برای درك آسیبهایی كه سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد كند، به بازاندیشی پزشكی نیاز است .
او درحال انجام كارآزماییهایی در این زمینه است.مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند .
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیك/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی كه با مجموعهای از مشكلات شناختی مانند مشكل تمركز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیك هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیك مرتبط است .
اختلالات متابولیك نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیكی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسكیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد .
در دانشگاه استنفورد، كلینیك روانپزشكی متابولیك وجود دارد كه در آن بیماران به كمك تغییر رژیم غذایی و سبك زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یكی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این كلینیك، مزایای بالقوه رژیم كتوژنیك است كه در آن مصرف كربوهیدراتها محدود است .
رژیم غذایی كتوژنیك بدن را مجبور میكند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به كتونها را ایجاد كند كه میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوكز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.اختلالات متابولیك میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارندكرك نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریكایی بازوسكی گروپ كه بودجه پژوهشهای مغز را تامین میكند، میگوید ۱۳ كارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیك را بر بیماریهای روانی جدی بررسی كند .
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریك مغناطیسی مغز و شاید درمان با الكتروشوك برای این گروه از بیماران موثر نبوده است. فقط درك سیستم ایمنی و سوختوساز نیست كه درحال بهبود است .
اكنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشكار كنند كه قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.اوایل اكتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانك بریتانیا دادههایی را منتشر كرد كه نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوكینها در خون خود بودند .
طبق مطالعهای دیگر، حدود یكچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند .
بیشتر بخوانیداساس بیولوژیكی بیماریهای روانی چیست5 اسفند 97مطالعه '6روشی جدید برای اندیشیدن درباره اختلالات روانی24 آبان 98مطالعه '4بیش از نیمی از جمعیت زیر ۷۵ سال جهان با خطر ابتلا به اختلالات روانی مواجهاند18 مرداد 02مطالعه '3پیشرفتهای تازهای در رابطه با درك علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است .
گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف كه برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر كشف نشانگرهای زیستی را اعلام كردند كه میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی كنند .
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شركتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در كودكان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حركتی آنها در اتاق انتظار پزشكان است .
موسسه علوم زیستی كمی (QBI) در كالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه كاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبكههای مولكولی كه در اوتیسم نقش دارند، استفاده كرده است. این كار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد كرد .
تحولاتی كه به آنها اشاره شد، امیدواركننده است. اما بسیاری از مشكلات را میتوان با كاهش فاصلهای كه امروزه بین عصبشناسی و روانپزشكی وجود دارد، حل كرد. عصبشناسی اختلالات فیزیكی، ساختاری و عملكردی مغز را مطالعه و درمان میكند درحالیكه روانپزشكی كه با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروكار دارد .
دكتر لنوكس آیندهای را تجسم میكند كه در آن وقتی فردی كه دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیكند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.بهگفتهی دكتر تبارتز ون الست، شكاف بین عصبشناسی و روانپزشكی در كشورهای آنگلوساكسون (شامل آمریكا، بریتانیا، كانادا و نیوزیلند) بیشتر است .
در كشور آلمان، روانپزشكی و عصبشناسی به هم نزدیكتر هستند، بهطوریكه عصبشناسان درزمینهی روانپزشكی آموزش میبینند و روانپزشكان نیز یك سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر كارهای پژوهشی را آسانتر میكند .
دكتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی كه برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشكی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الكتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونكسیون كمری تجویز میكند تا با پیدا كردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود .
منبع : https://www.zoomit.ir/health-medical/420337-mental-health-conditions-have-bodily-triggers/